مرگ

روی جعبه ی من بایدحک شود با اینکه خُرد هست دیگر شکستنی نیست! (علیرضااشرفی مهابادی)

مرگ...

اونایی که ورشکسته ی عشق شدن دستاشون بالا...دستت وببری بالا یه جوری باخته ای، نبری بالا هم باخته ای. چطوری؟چون اگه دستات بالا باشه میگن عاشق که دنبال برنده شدن نیست دنبال جایزه و سوت وکف وهورا نمی گرده مرگ...

به قداست بعضی واژه ها ایمان آورده ایم .مثل امید که کلمه ای است برای ماندن ،شکیبایی وجنگیدن. و جرقه ای برای تراوش هزاران واژه ی دیگر همچون وفاداری ، دوست داشتن ،گذشتن و...برای پر کردن کاسه ی خالی چه کن مرگ...

وضوح تصویر آدمی در شبکه های دلی و ذهنی برگرفته از داده های ارسالی ما در طول زمان است. چه گفته ایم و چه کرده ایم مسئله این است. موج یابی معمولاً روی فرکانس دیده ها، شنیده ها، تصورها  و...

سنجش از راه برداشت اولیه (درست یا غلط) +پنداشت ثانویه >>>شکل گیری نوع حس متناسب با هر آدمی 

 

#علیرضا_اشرفی_مهابادی 

 

مرگ...

قصه ی دوست داشتن ادامه دارد 

زیرا 

درهای توبه همچنان باز است!!! 

 

#علیرضا_اشرفی_مهابادی 

 

مرگ...

اونقده تکرار می کنم دوست داشتنت رو یه نفس تصویر بهتری بیاد گوشه ی دنج این قفس#######ترانه ایده آلمه رنگ تو میگیره چشام انگاری شرح حالمه اگه بباره رو لبام ######کاغذهارو خبر کنید ترانه مهمونمونه عجب سک مرگ...

اینکه هستی ولی من از تو دورم هم جای شکر دارد و هم گلایه. بودنت چیز کمی نیست و دوریت بیش از این هاست! 

من حالا سراپا عروسک خیمه شب بازی دست تقدیرم، تا لحظه ای که زور این بودن و دوری تو بر یکدیگربچربد! تا روزی که یا به حسابت بیایم یا بی حساب پرت شوم به مسیر ی که هر چه هست به سمت تو نیست! حالا که به قاعده ی توکل و به شد یا نشد هر چه تو بخواهی راضی ام ، زبان گشودم ، پس مجابم کن به پذیرشش که صلاح و صواب در نزد توست ای یگانه ی پرستیدنی. 

#علیرضا_اشرفی_مهابادی 

 

مرگ...

گاهی ردشدن ساده نیست. دنیای تو یه جایی گیر میکنه و خلاصی هم نداره. هزار راه پیش پای تو، ولی قدم از قدم بر نمی داری،نه که نخواسته باشی، جراتش رو نداری. ته بازی که حرف نمی زنی یا حرفی زده ای  که به پاش مرگ...

هیچ کس نفهمیده امّا من خیلی وقت است می دانم؛خودم نیستم.این روزها دنبال خودم می گردم،کوچه ها و خیابان های زیادی را زیر پاکنده ام وهنوز ردی پیدا نکرده ام.بار آخری که دیدمش سودای سفر داشت.تولدش را که جشن مرگ...

بامن دریا زده از شوق ساحل ها مگو...

علیرضااشرفی مهابادی

مرگ...